دسته گلاییییییییی نو به نو

سلام شیطونکم

بابا که امشب اومد خونه تو دستاش  چند شاخه گل نرگس داشت این دفعه بدون اینکه یه ،یه هفته ای سر کار باشم خودش گرفته بود حالا به کدامین مناسبت خدا میدونه

اما دسته گلی که تازگیها دو قلوها تند تند به اب می دن
دیروز در حال صحبت کردن با تلفن بودم میدیدم وروجکا هی بدو بدو میکنن و اسباب بازیها رو از سبد ور میدارن پرت میکنن و دوباره و سه باره و.....
یه هو ذرات معلق دود ه رقص کنان در مقابل دیدگان حیرت زده  این جانب بر زمین و مبل و شومینه و.......منو در جایم میخ کرد
بله !تازگیها شومینه و اتش و ...کشف جدید این وروجکاست و کلی اسباب بازی در این سانحه سوخت و در اخرین لحظات فقط تونستم خانم فیوناخانم(همسر شرک)رو ازاین اتش سوزی نجات بدم
اما هر دفعه که امیر علی به اتش شومینه خیره میشه من

(پ.ن): رفیق روزای خوش و نا خوشم سپاس بی کران از محبتت،مهربانیت،همراهیت

 گردش من و دختری تهنای تهنااااااا