محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

در ساحل زندگی

من و خدای خوبم..

1392/3/18 20:13
326 بازدید
اشتراک گذاری

خدایا مرا ببخش

بخاطر تمام درهایی که کوبیدم و خانه تو نبود

 

 

 

 

خداوندا،

چشمان خسته ام را سمت تو بر می گردانم،

روح سر گردانم را در شهر تو می چرخانم،

غصه هایم را تنها به تو نشان می دهم.

 

 

 

 

خداوندا،

زیر دست و پای بی دلان، دل به سلامت بردن ممکن نیست،

می دانم که چاره ای هم نیست،

یاری ام کن، که چون تو دلداری نیست.

 

 

 

اشک که بخواهد بیاید سوال نمی پرسد کجایی، چطوری و ... .فقط می ریزد. حتی خودش هم نمی داند کجا می ریزد. اگر از گونه ببارد که ایده آل است. اگر بخواهی خیلی مرد باشی باید وقتی می خندی گریه کنی. از درون می بارد. از پشت چشم روی بغض گلویت می چکد و آرام به سمت قلبت می رود. قلب سرخ و گرمت آرام خنک می شود. اگر چیزی از قطره ی اشک مانده باشد که وقتی از روی دلت به پایین می لغزید دل داغت آنرا بخار نکرده باشد، کمی خون دلت رو می شوید و از بین می رود.

درست است اینطور گریستن زجر کشی است، اما بهتر از آن است که چشمانی که برایشان های های زدی از درون، خیس شوند.
مرد باش، بخند، گریه کن، تا نگرید.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سمانه
19 خرداد 92 9:04
سلام عزیز دلم
خوبی نازنینم
ای جانم جشن قران فرشته ها مبارک باشه نفس این دخملی بلا رو من بخورم
بووووووووووووووووووووووووس


سلام مهربون سمانه عزیز
تو رو خدا یه تجدید نظری تو تصمیمت بکن لااقل هر چند وقت یه عکس از خوشگل خاله,فاطمه زهرا جون بذار (بوس)