محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

در ساحل زندگی

جشن قران و فرشته هام..

1392/3/16 1:18
383 بازدید
اشتراک گذاری

دو شنبه صبح بچه ها رو بردیم پارک نزدیک مهدشون برای جشن پایان سال . البته پایان برای بچه هایی که میرن پیش دبستانی بچه های کوچکتر که تا ماه رمضون باید بیان!

 

 

 

 

 

 

 

 

در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست بر خیز تا بگیرند!!!

این متن رو میخواستم برای روز پدر تقدیم کنم به همه پدر هایی که این گونه در ذهن کودکانشان خاطره میشوند اما فراموش کردم

تقدیم به همه باباهای مهربون:

ر وز پدر بود وتنها  دارایی پسرک قلک سفالی کوچکی بود که گهگاهی از صدای افتادن سکه به

 درونش از خواب می پرید ..پسرک قلک را زمین زد ساعتی بعد خرده های شکسته قلک همراه باخرده سکه ها روی پیشخوان مغازه بود...

پسرک:اقا، کمربند میخواهم!!

فروشنده:چه مدلی ؟؟چرمی ،.....؟؟

پسرک:فرقی ندارد فقط کمربندی بدهید که درد کمتری داشته باشد!!!

باور کنید هنوزم هستند پدرانی که این گونه محبت میکنند و عشق میورزند مگر کودکان سایه نیستند سایه های خدا بر روی زمین !پس حرمت خدا را نگه داریم!!!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)