مهمانی ستاره
محمدم عزیز دلم چقدر معصوم تر میشوی وقتی تمام بدنت گوشی میشود برای شنفتن؛ برای شنیدن نکته هایی که مادر از پس اعماق زندگی پر فراز و نشیبش صید کرده!چقدر دوستت دارم وقتی با چشمهای بهت زده نگاهم میکنی بی انکه سوالی بپرسی ! امشب مهمان و شب نشین تنهاییت بودم مهمان دنیای کوچیک نه, دنیای بزرگ و هفت رنگ کودکیت!
پسرکم نمیدانم در گردش کدامین دور ثانیه ها یا دقیقه ها گم شده ام گاهی خودم هستم و گاهی نه .... چرا این روزا اینقدر خسته ام ؟زمزمه شب و روزم الا بذکرالله ست همونی که نویدتطمئن القلوب را میدهد!
ای بهترین معجزه خدا به خدا میسپارمت...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی