حال امروزمان..
بعضی اوقات خیلی دوست دارم با یکی حرف بزنم یکی که فقط بشنوه و فقط و فقط گوش باشه بگم و بگم و بگم اخرش بفهمم که طرف کر بوده....اما اکثر اوقات مخاطبم خدایه اون که فقط حرفامو میشنوه و دق و دلی هامو سرش خالی میکنم مثل یه بچه کوچولوی لجباز باهاش قهر میکنم و باز شرمنده بزرگیش میشم و تو اغوشش بلند بلند گریه میکنم و او باز هم مثل همیشه با یه لبخند از سر تقصیراتم میگذره ... حس وحال کودکی رو دارم که تو شلوغی بازار دنیا گم شده ..از ترس نامردان عالم در جایم میخکوب شده ام توان برداشتن قدمی رو ندارم تنها سر میچرخانم تا تو رو پیدا کنم ..بیا خدا بیا و این بار هم بزرگی کن دستان یخ زده از ترس مرا در گرمای دستان پر از مهرت گرما ببخش چشمان حیران منو در نگاه مطمئنت ارامش ببخش و بگذار در اغوشت بار دیگر پنهان شوم بیا که سخت محتاجم....
ا مروز محمد امین امتحان این ترم زبانشم رو داد و راحت شد ..چون کلاساش صبح بودن و شبا هم دیر میخوابید یکم زورش میومد صبحا برای بیدار شدن حالا فقط اوریگامیش مونده با خوشنویسی ..امروز شنیدم کلاس شنا که برای دوره سوم اجباری بود حذف شده و خیلی خوشحال شدم چون محمد امین خیلی میترسید پارسال قبل خوابش هر شب سوال میکرد مامان سال دیگه شنا داریم منم اگه حالم خوب بود:نه پسرم احتمالا فوتبال براتون میذارن
اگه حالم قمر در عقرب بود:بعععله شنا دارین و محمد امین شروع به زاریدن میکرد
امروز که خبرو شنید کلی واسه خودش بندری رقصیداز بس پسر شجاعه دیگه...
اندوه که از حد بگذرد
جایش را میدهد به یک بی اعتنایی مزمن
دیگر مهم نیست بودن یا نبودن
دوست داشتن یا نداشتن
دیگر حسی تو را به احساس کردن نمیکشاند
در ان لحظه فقط در سکوت غرق میشوی
و فقط نگاه میکنی
نگاه........!
محکم باش
وقتی خیلی نرم شوی
همه خمت میکنند!!
حتی کسی که انتظارش را نداری!
برای بعضی درد ها نه می توان گریه کرد،نه میتوان فریادزد
برای بعضی دردها فقط میتوان نگاه کرد و بی صدا شکست!
نگران نباش حال من خوب است
بزرگ شده ام
دیگر انقدر کوچک نیستم که در دلتنگیهایم
در دردهایم
گم شوم..
اموخته ام که این فاصله ی کوتاه بین
لبخند واشک نامش زندگیست!!
راستی
دروغ گفتن راهم خوب یاد گرفته ام
حال من خوب است
خوب خوب...