امیرعلییییییییی بد جنس
سلام سرو همیشه سبزم
چند روز پیش وقتی من وخواهری در دستشویی زندانی شدیم اونم توسط عزیز دلم امیر علی ,تازه فهمیدم زندانی یعنی چی ...زندانبان یعنی که خواهری رو بردم دستشویی که امیر علی سریع اومد و درو از پشت قفل کردهر چی صدا میزدم امیر علییییی ....ولی دریغ از جوابی
اول با محبت و دوستی بعد با تهدید بعدش گریه و ....................
نفسم بند اومده بود تازه یادم افتاد الانه که شما هم بیای وپشت در بمونی
خدایا چیکار کنم طفلی عطیه زهرا هم از دیدن حال و روز من مضطرب نیگام میکرد و گاهی هم میرفت تو فاز گریهمیخواستم شیشه رو بشکنم باز به خودم گفتم اگه پشت در باشه چی؟در و محکم تکون تکون میدادم تا اینکه یه کوچولو باز شد و میشد از لای در بیرون و دید .دیدم امیر علی داره از لای درداخل و نیگا میکنه,امیر علی بیا درو باز کن ....نزاشت حرفم تموم شه پا به فرار گذاشت یه هو چشمم به خمیر دندون افتاد تنها شانسم واسه ازادی
کامل خالیش کردم و با تقلای فراوون درباز شدبا کمال خرسندی و غرور پسرکم جلوی در دراززززززززززززززز کشیده بود و به اینده فکر میکرد
چند شب خیلی بد میخوابید بابا همش میگفت حتما دوباره مریض شده اخر هم ظهر زود اومد تا ببریمش دکتر .رفتیم و هر چه منتظر شدیم اقای دکتر نیومد منشیش میگفت به موبایل هم جواب نمیده اخر هم دست از پا دراز تر برگشتم . چون بابا ساعت سه میخواست بره ماموریت و نمیتونستیم منتطر بمونیم. امروز کلاس زبان هم داشتی قرار شد همکار بابا بیاد شما رو ببره .ازپشت پنجره که دید میزدم یهو یک حیوان وفادارو دیدم که از تو فضای سبز رو بروی خونه شتابان در حال گذر بود شما هم که عاشق( dog)صدات کردم تا ببینی تا یه نگاه انداختی دوست بابا اومد سفارش کرده بودم وقتی دیدیش سلام فراموش نشه اما تا دیدیش بلند گفتی سگ و دیدیییییید؟
امیر علی در انتظار اقای دکتر
به به
اینم نقاشی شازده پسر از حیوان وفادار