محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

در ساحل زندگی

امیرعلییییییییی بد جنس

1390/12/17 3:43
377 بازدید
اشتراک گذاری

 

 سلام سرو همیشه سبزم

 چند روز پیش وقتی من وخواهری در دستشویی زندانی شدیم اونم توسط عزیز دلم امیر علی ,تازه فهمیدم زندانی یعنی چی ...زندانبان یعنی که منتظرخواهری رو بردم دستشویی که امیر علی سریع اومد و درو از پشت قفل کردعصبانیهر چی صدا میزدم امیر علییییی ....ولی دریغ از جوابی
اول با محبت و دوستی بعد با تهدید بعدش گریه و ....................
نفسم بند اومده بود تازه یادم افتاد الانه که شما هم بیای وپشت در بمونی
خدایا چیکار کنم  آخطفلی عطیه زهرا هم از دیدن حال و روز من مضطرب نیگام میکرد و گاهی هم میرفت تو فاز گریهناراحتمیخواستم شیشه رو بشکنم باز به خودم گفتم اگه پشت در باشه چی؟در و محکم تکون تکون میدادم تا اینکه یه کوچولو باز شد و میشد از لای در بیرون و دید .دیدم امیر علی داره از لای درداخل و نیگا میکنه,امیر علی بیا درو باز کن ....نزاشت حرفم تموم شه پا به فرار گذاشت منتظریه هو چشمم به خمیر دندون افتاد تنها شانسم واسه ازادیخجالت
کامل خالیش کردم و با تقلای فراوون درباز شداز خود راضیبا کمال  خرسندی و غرور پسرکم جلوی در دراززززززززززززززز کشیده بود و به اینده فکر میکرددل شکسته

چند شب خیلی بد میخوابید بابا همش میگفت حتما دوباره مریض شده سبزاخر هم ظهر زود  اومد تا ببریمش دکتر .رفتیم و هر چه منتظر شدیم اقای دکتر نیومدافسوس منشیش میگفت به موبایل  هم جواب نمیدهناراحت اخر هم دست از پا دراز تر برگشتم . چون بابا ساعت سه میخواست بره ماموریت و نمیتونستیم  منتطر بمونیم.  امروز کلاس زبان هم داشتی قرار شد همکار بابا بیاد شما رو ببره .ازپشت پنجره که دید میزدم  یهو یک حیوان وفادارو دیدم که از تو فضای سبز رو بروی خونه شتابان در حال گذر بود شما هم که عاشق( dog)ابروصدات کردم تا ببینی تا یه نگاه انداختی دوست بابا اومد سفارش کرده بودم وقتی دیدیش سلام فراموش نشه فرشتهاما تا دیدیش بلند گفتی سگ و دیدیییییید؟
 

 

 

امیر علی در انتظار اقای دکتربغل



به بهخوشمزه







اینم نقاشی شازده پسر از حیوان وفادار ابرو





پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)