محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

در ساحل زندگی

السلام علیک یا ابا صالح المهدی..

  شب تولد اقا امام رضا برای عرض تبریک رفتیم اینجا     فرداش که جمعه بود رفتیم اینجا     بچه ها تا دوربین رو میدیدن پا به فرار میذاشتن فقط این اقا پسر با تهدید راضی شد و افتخار داد     چقدر جمکران رو دوست دارم دلم نمیومد برگردم . خدا نصیب همه دوست داران و عاشقان قرار بده گاهی برای زدودن  گرد و غبار دل لازمه یه کم از این هیاهو و مشغولیات دنیا فاصله بگیریم حتی شده با زیارت یه امام زاده در دل یک کوه. چند ماه پیش رفتیم مقبره ای که بالای کوه بود یعنی قله کوه خیلی ترسناک بود با ماشین دور کوه میپیچیدیم تا برسیم اون بالا همش فکر میکردم الانه پرت شیم  پایی...
9 مهر 1391

ماه مهر..ماه مهربانی..

    عزیز دلم کلاس دومی شدی و یکسال بزرگتر ,هر کجا که هستی دلبرکم ,دست خالق مهربونت همراهت باشه فرشته پاکم هر چه قدر کلاس و درس و سواد و...برام مهم بود اما الان انقدر هم برام ارزش نداره !اینا رو که هیچ وقت بهت نمیگم تا تو هم بی خیال بشی ,اما کلا دیدم ٣٦٠ درجه به دنیا و انچه توشه  عوض شد!یادمه یه روز عاشق درس بودم دانشگاه رو هفت ترمه با نمره های درخشان تموم کردم با وجود اینکه یه ترم به من ده واحد بیشتر ندادن, کرم کتاب بودم در معنای واقعیش..میخواستم تا جایی که میتونم ادامه بدم اما خودم باور م نمیشه که یه   ادم میتونه تا این اندازه تغییر کنه  !محمد امین  پسرکم به نظر تو سواد علمی بهتره یا س...
1 مهر 1391

تولدت مبارک ..

  تمام دقایق مانده از عمرم به همراه زیبا ترین بوسه های عاشقانه هدیه ای برای روز تولد تو . . . لمس بودنت مبارک                                                                                               ...
31 شهريور 1391

یا کافی...

......................................................................   .......................................................................   .......................................................................   خدایا یا الله یا الله یاالله یا من هو اقرب الی من حبل الورید یا من یحول بین المرءوقلبه   ( پ.ن):مطالب این پست حذف شد.          
22 شهريور 1391

محمد امین و پایان ترم ..

سلام پسملی امروز امتحان پایان ترمتم دادی و راحت شدی با اینکه جایزتو که یک عدد ماشین کنترلی بود پیش پیش ازمون گرفتی اما امروز یه لیست از چیزایی که میخوای رو برامون رو نمایی کردی یه دفتری رو میز گذاشتی و چیزایی که طول روز هوسشون میکنی از اسباب بازی تا خوردنی یاد داشت میکنی چند روز پیش سر دعوای مادر و فرزندی با گریه رو کردی به من میگی: الهی خدا بیست تا بچه دیگه بهت بده دلم خنک شه اونوقت وقتی تو خیابون راه میری دستات جا نداشته باشن تا دستای بچه هاتو بگیری مثل دایناسور (این دیگه چه مثالی بوداخه پسر جون شفافتر حرف بزن منم سر در بیارم ) (پ.ن):چقدر بچه ها زود بزرگ میشن در مورد محمد امین اصلا متوجه نشدم .بچه اروم و حرف گوش ک...
5 شهريور 1391

دلی رو نشکن!

عید همگی مبارک یادمه وقتی بچه ها کوچیک بودن مثلا 4 ماه میرفتیم خونه پدر همسری یه خانمی بود(به خاطر اینکه ذهنیت منفی برای محمد امین و دو قلوها بوجود نیاد از اوردن نام این خانم خودداری میکنم)بدو بدو می اومد و ما رو از تجربیاتش مستفیذ میفرمود مثلا:بچه رو از الان سر پا کن تا بزرگتر شدن زود بفهمن حالا تصور کنین دو تا جوجه که وزنشون به 5 کیلو هم نمیرسه ادم جرات نمیکنه بغل کنه , سر پاااااااااااااا امروز در کمال تعجب توام با نگاه معنی داری دیدم نوه همون خانم که دو ماه دیگه وارد 4 سال میشه پوشک پوشیده همون خانم دیروز:(همون 4 ماهگی و اون حدودا)فکر کردی دیگه میتونی راحت و اسوده باشی تا زنده ای گرفتاری هر چی مسافرت رفتی همون بود دیگه پر...
30 مرداد 1391

خداحافظ ماه خوب خدا..

    رمضان مى رود و مى بَرد از کف ما / آن که سى روز صفا یافت از او محفل ما رمضان رفت و دریغا که به امضا نرسد / طاعتِ ناقصِ ما ، روزه ناقابل ما . . . ماه رمضون امسال مثل اون شاگردی میموندم که ته ته کلاس نشسته بود و چشاش دوخته شده بود به  دستای معلم و فقط منتظر یه نمره قبولی بود!معلم برگه رو بالا میگرفت بلند میگفت فلانی٧٥/٩.دوباره نگاهش رو میذاشت تو برگه واز اول تا به اخرو یه باره دیگه نظر مینداخت بعدش مکثی میکرد . . البته با ارفاق ده! خدا جونم اگه جا داره اگه میشه یه ارفاقی بهم بکنو  اسم منم جز قبولیهات بنویس .خیلی دوستت دارم خدا به خاطر همه چیزایی که فقط خودت میدونی! &nbs...
29 مرداد 1391